Project Description
قوانین رابطه باز
توجه: انتشار این مطالب به هیچ عنوان به منزله ی تایید یا تبلیغ این روابط نمیباشد و به منظور افزایش دانش و آگاهی شما از انواع روابط و نیازها در فرهنگ های دیگر میباشد.
همچنین از آنجا که این روابط در ایران نیز شیوع یافته بهتر است از آن اطلاعات دقیق تری در دسترس عموم باشد تا در گرفتن تصمیم خود جنبه های متفاوتی را بسنجند.
موفقترین روابط باز، روابطی بودهاند که به زمان بیشتری برای برقراری نیاز داشتند. با وقت گذاشتن برای ایجاد ایدهای واضح از آنچه هر دو شریک از باز بودن رابطه میخواهند، به طرفین این امکان را میدهد تا درمورد خودشان تأمل کنند، احساسات خود را پردازش کنند، با پیامدهای احتمالی کنار بیایند و راههایی برای کنار آمدن با تغییر ماهیت رابطه پیدا کنند.
مذاکره در مورد جزئیات روابط آزاد، از طریق روند ارتباطی، امر مهمی است. مباحثی مورد بحث در مذاکرات بین زوجین معمولاً شامل صداقت، سطح بقای رابطه، اعتماد، مرزها و مدیریت زمان است
در مورد انواع روابط باز، شیوع، مزایا و معایب آن اینجا کامل بخوانید
قوانین رابطه باز پیشنهادی که زوجین برای حفظ رابطه اصلی دارند
اجازه دادن به شرکا برای وتو کردن روابط جدید، اجازه قبلی و تعامل بین شرکاء است. این کمک میکند تا اطمینان حاصل شود که هر شریک مطمئن شود که نظر آنها در رابطه مهم است. با این حال اگرچه توانایی وتو میتواند ابزاری مفید در مذاکره باشد اما مذاکره موفقیتآمیز و روابط باز، بدون آنها هم ممکن است رخ دهد. برخی قدرت وتو را رد میکنند، زیرا معتقدند که این امر، شریک زندگی خود را از تجربه یک رابطه جدید منع، و آزادی وی را محدود میکند.
مرزها
یکی از محدودیتها در رابطه باز، محدودیت تماس فیزیکی است که در آن فرد اجازه لمس کردن یا هیچ رابطه فیزیکی را بدون اجازه نخواهد داشت. مرزهای جنسی و مرزهای عاطفیای وجود دارد که از بحث در مورد احساسات خاصی جلوگیری میکنند. مرزها به تعیین قوانینی برای پیشگیری از اعمالی کمک میکنند که در نظر اعضا قابل قبول نیستند. آنها همچنین به افراد کمک میکنند تا احساس امنیت کنند و در روابط آزاد به همان اندازه مهم هستند که همسرانشان نیز دارای اهمیت هستند.
نمونههایی از مرزهای تعیین شده، میتواند شامل موارد زیر باشد
چه کسی (از لحاظ جغرافیایی و بین فردی، مانند جامعه، دوستان، خانواده و…) میتواند شریک اضافی باشد
چه نوع محدودیتهای جسمی برای آن رابطه برقرار میشود (بوسیدن، دوستیابی یا سایر فعالیتهای جنسی
این که آیا روابط جنسی در یک اتاق مجزا برگزار میشود.
برخی از زوجین یک قرارداد رابطهٔ فیزیکی تنظیم میکنند. اینها میتوانند نه تنها در مذاکره مفید باشند بلکه به روشنی نیازها، خواستهها، محدودیتها، انتظارات و تعهداتی که از طرفهای درگیر انتظار میرود، بیان کنند
مدیریت زمان
مدیریت کافی وقت میتواند به موفقیت یک رابطه باز کمک کند. حتی اگر تعهد جدی با یک شریک زندگی مشترک باشد، مذاکره دربارهٔ زمان بین همه شرکا هنوز هم مهم است. اگرچه میل به تقدیم میزان نامحدود عشق، انرژی و احساسات به دیگران امری عادی است اما محدود بودن زمان در یک روز، زمان واقعی صرف شده با هر شریک را محدود میکند. برخی دریافتند که اگر نتوانند بهطور مساوی وقت خود را توزیع کنند، شریکشان را کنار میگذارند. مدیریت زمان نیز میتواند مربوط به تئوری عدالت باشد، که بر اهمیت انصاف در روابط تأکید میکند
تجربه یک زوج آمریکایی از روابط باز
هشدار مدیرسایت : دقت کنید که این داستان زوج یک آمریکایی میباشد که هرچند در همان جوامع نیز امری رایج و پسندیده نیست اما همچنان تفاوت های فرهنگی و مذهبی و قانونی را شامل میشوند که این امر را برای آنان تسهیل میکند
اگر در فکر برقراری یک رابطه باز هستید، به پیامد های فرهنگی، خانوادگی و غیره بیشتر اندیشیده و از یک متخصص زوجدرمانی قبل از شروع این روابط کمک بگیرید
.من مطمئنم تکهمسری برای من ساخته نشده. کلاس چهارم بودم، که با دوست پسرم دعوایم شد، چون فهمید یک دوست پسر دیگر دارم
در طول دبیرستان و دانشگاه، بعضی از روابطم با هم قاطی شدند، و بعضی هم با عدم صداقت تمام همراه بودند. اما جامعه به من می گفت که من باید در هر لحظه حداکثر با یک نفر میبودم، و هدفم انتخاب یک نفر برای زندگی بود. من دائما این چرخه را طی میکردم به امید این که جواب دهد، اما آخر وسوسه بر من غالب میشد، و هر دو طرف رابطه را خراب میکردم؛ مخصوصا شریکم را. من به دیگران صدمه میزدم، و حس بدی داشتم. واقعا اشتباه بود.
پس از اتمام یک رابطه تکهمسرهی طولانی و فوقالعاده، من ناگهان در بیست-و-اندی سال دوباره مجرد بودم و از آزادی و تنوع انتخابم لذت میبردم. آن موقع بود که در سایت با آدام آشنا شدم.
آدام پسر باحالی بود و رابطهمان فوقالعاده و نادر بود، و با این که حدودمان مشخص بود و محتوای رابطهمان بیشتر جنسی بود، هر روز بیش از پیش با هم وقت میگذراندیم.
در آخر، همان مکالمهی اجتنابناپذیر صورت گرفت و شروع کردیم به صحبت دربارهی رابطه بینمان، و این که در آینده چه برنامهای داریم. ما همیشه از وجود معشوقههای دیگر در زندگی همدیگر باخبر بودیم، اما واضح بود که ما همدیگر را بیش از دیگران دوست داشتیم.
متوجه شدیم که میتوانیم جذابیت و تنوع رابطه را حفظ کنیم، و باز هم عاشق هم شویم.
در ژوئیه ۲۰۱۲، یک رابطهی باز را آغاز کردیم. و از آن هنگام، سوالات زیادی درباره چگونگی این رابطه دریافت کردهام و این که چرا در وهلهی اول دست به چنین کاری زدهایم. میفهمم که برای بسیاری میتواند فهم این مسأله دشوار باشد. اما برای ما جواب میدهد، و آن قدر هم که فکر میکنید غیرمعمول نیست. در زیر رایجترین سوالاتی را که از من پرسیده شده، میبینید.
یک رابطهی باز نوعی از رابطهی چندهمسری/چندمِهری هست، که یک واژهی مادر برای هر نوع رابطه فیزیکی یا عاطفی هست که مبتنی بر انحصار نیست
نسخههای متعددی وجود دارد. در این مقاله تمرکز من روی چیزی است که بین من و آدام است: یک زوج متعهد که معشوقه دارند. یا به قول دَن سَوِج: «تکهمسره-طور
حتی این هم میتواند در رابطههای مختلف، متفاوت باشد. یک زوج متأهل که از دوستان من هستند، دو دوست دختر مشترک دارند؛ و هر کدام پارتنرهای خودشان را هم دارند (زن، پارتنرهای پسر و دختر دارد و مرد، پارتنرهای دختر). دوست خوبی دارم که از دوست پسرش جدا زندگی میکند؛ و معشوقههای پسر و دختر دارد، در حین این که دوست پسرش دور دنیا میگردد، و در راه، روابط جنسی خودجوش برقرار میکند. زوج متأهل دیگری میشناسم، که برای آنها «چندمهری» به معنای انجام دادن فعالیتهایی با معشوقههایش است که شوهرش تمایل چندانی به آنها ندارد، و در این حال روابط جنسی شوهرش با او حداکثر ۲۵ دقیقه به طول میانجامد. آنها همچنین افراد را به تخت خود نیز دعوت میکنند. آدام و من معشوقههایمان را جدا از هم نگه میداریم
نکته مثبت آن این است، که وقتی تصمیم میگیرید میخواهید افراد یا معشوقههای دیگری را در رابطه خود سهیم کنید، میتوانید به هر شکل که میخواهید درش بیاورید. بستگی به همان زوج دارد که تصمیم بگیرند افراد دیگر چقدر در رابطهشان سهیم باشند. عموما، قانون اول چندهمسری این است که تمام فعالیتهای فوقبرنامه(!) باید به طور اخلاقی، ایمن و با رضایت تمامی طرفین صورت بگیرد. پس از آن، هر دو نفر که با هم در ارتباطند، حدود و شرایط خود را معین میکنند.
و محض این که فکر نکنید که ما گروه کوچکی از عجیبالخلقههای ولگرد هستیم، تحقیقات در چندین سال اخیر نشان میدهد که ۴-۵ درصد روابط در آمریکا غیرِ تک همسره هستند. و تعداد بیشتری هم به این زمینه علاقمندند. تحقیقاتی که در ۲۰۱۴ در مجله Psychology Today توصیف شده، نشان میدهد که بین ۲۳-۴۰ درصد از مردان و ۱۱-۲۲ درصد از زنان کنجکاوند که رابطه چندنفره را امتحان کنند.
جالبه.
اما چرا به همچین چیزی نیاز داری وقتی یه پارتنر عالی تو خونه داری؟
بسیاری از مردم احساس میکنند که رابطه یا سکس داشتن با تنها یک نفر برای مدت نامعلومی، خیلی سخت و غیرطبیعی است. من همیشه یکی از این افراد بودهام. بیشتر عمرم یک فرد تکهمسرهی مداوم بودهام و دائما در حال خیانت. حقیقتا تا به حال، یک رابطه تکهمسره موفقیتآمیز بیشتر نداشتهام
وقتی آدام را دیدم و قرارمان را تعیین کردیم، فهمیدم که میتوانم همه را یک جا داشته باشم: تعهد و آزادی. و او هم این ها را دارد. و همه برندهی بازیاند
بسیاری از زوجهای غیرِ تکهمسره به شوخی میگویند که زمان بیشتری صرف توضیح دادن رابطهشان میکنند تا انجام دادنش. ما هم همین طوریم
قوانین رابطه باز
قانون ۱
این اولین قانونی بود که ساختیم: این رابطه، رابطهی اصلی ماست. ذکر کردیم که با پارتنرهای دیگر وقت زیاد نگذرانیم. میتوانیم با آنها دوست شویم، و بعضا میشویم، مخصوصا اگر دو سالی در زندگیمان باشند، اما اگر بیش از این بشود باید جلویش را بگیریم
قانون ۲
صداقت. همیشه. اما این چیزی نبوده که بخواهیم برایش تلاش کنیم (همیشه صادق بودهایم
قانون ۳
همیشه رضایت نفر سوم را جلب کنیم. و همینطور، هنگامی که نفر سومی درگیر میشود، همدیگر را در جریان بگذاریم.
قانون ۴
با دوستان و آشنایان قرار نمیگذاریم — که شامل دوستان شبکههای اجتماعی هم میشود. یک بار، پروفایل فیسبوک دختری را که آدام با او خوابید، دیدم، و بینهایت زیبا بود. برایم سخت بود چون نمیتوانستم خودم را با تصوراتم از او مقایسه نکنم (که صرفا توهمات ذهن بزرگپندار خودم بود). اما با هم از این مسأله عبور کردیم. این که او باعث دلخوری من بود باعث نمیشد نخواهم او را در آغوش بگیرم و آرامش پیدا کنم. پس از آن یک قانون جدید ساختیم: خوابیدن با دوستان فیسبوکی ممنوع
قانون ۵
دو معشوقه متفاوت در یک هفته برای ما کمی زیاده از حد است، پس ما دور آن را خط میکشیم
قانون ۶
همیشه از روشهای پیشگیری استفاده میکنیم. هیچ کس از کلامدیا خوشش نمیآید
در رابطه باز حسادت نميکني؟
چرا، البته! در روابط تکهمسرهام در گذشته، من خیلی حسود و غیرتی بودم. هر زن جذابی در ذهنم یک تهدید احتمالی بود، و من درباره ارتباط دوست پسرهایم با دخترهای دیگر وسواسی بودم. چون نمیتوانستیم با هم درباره جذابیت شخص سومی حرف بزنیم، هر مقداری از «لاس زدن» عیب بزرگی بود. در رابطه فعلیم با آدام، او میداند که بله، من به افراد دیگری گرایش دارم و با برخی رابطه جنسی دارم. من هم میدانم که او هم دارد.
در ضمن، کمی حسادت همیشه خوب است، و همیشه بعد از چند ساعت تا چند روز فراموش میشود. و هیچ چیزی از این دلگرم کننده تر نیست که میدانم شب پیش من است و خانهاش خانهی من است و این منم که عاشقش است. آدام بهم نشان داد که چقدر دوستم دارد. او تمام جزییات من را میداند، میداند چه چیزی مرا میرنجاند و چگونه با منطق من کنار بیاید. هیچ کس مرا به اندازه آدام نمیشناسد،و هیچ کس او را به اندازه من نمیشناسد. وقتی دربارهاش فکر میکنم، به نتیجه میرسم که احتمال خیلی کمی وجود دارد که او با کسی در ارتباط باشد که از من، برایش بهتر باشد
ما مفهوم مالکیت را در رابطههای سنتی حذف کردیم. من و آدام از تنوع لذت میبریم، و میدانیم که در وهلهی اول، حضور معشوقههای دیگر احساسات ما را نسبت به یکدیگر تقلیل نمیدهد. ما مثل دو دوست با هم حرف میزنیم و چیزی را در مکالمه از قلم نمیاندازیم، یعنی من بعضاً سوالات احمقانهای از او میپرسم — مثلا، «هنوز دوستم داری؟» و «میخوای با اون دختره بری مکزیک؟» (که مشخصاً جوابهاش به ترتیب بله و نه بود) — فقط برای این که میخواهم از زبان خودش بشنوم. من همینطور وقتی معشوقههایش با من رفتار نامناسبی داشته باشند، میتوانم به او اعتراض کنم، و او هم همینطور. چون رابطه ما مبتنی بر صداقت است، میدانم که پاسخ یا پیشنهاد صادقانهای میشنوم. ما خیلی از ارتباط باز در جوانب مختلف سود کردهایم. «باز» بودن همه چیز است
در رابطه باز اگه عاشق کس دیگهای بشی چی؟
ما در مدتی بسیار طولانی، تلاش زیادی کردهایم که رابطهای عاشقانه، دوست داشتنی، و معتمدانه بسازیم که هر دو حس میکنیم شکست ناپذیر است. ما آن قدر با هم ارتباط داریم که هیچ مسأله مهمی از قلم نیفتد.
توافق کردهایم که اگر روابطمان با کسی کمی دشوار یا شدید شد، تمامش کنیم، اما تابهحال این اتفاق نیفتاده است. و در ضمن، ما گزینهی وسوسه را هم ریشهکن .کردهایم، بنابراین سکس دیگر یک گناه خطرناک و هیجانانگیز نیست
بنا به تجربهی من، هیجان ناشی از خیانت میتواند اعتیادآور باشد — خود این عمل میتواند دو نفر را به هم پیوند دهد، و متعاقباً به اشتباه، عشق تلقی شود