Project Description

مهارت همدلی


همدلی یعنی اینکه بفهمید طرف مقابل از چه چیزی در رنج است؛ چه مسئله‌ای او را نارحت می‌کند و چطور می‌توانید خود را جای او بگذارید و احساس او را درک کنید. همدلی رابطه شما را با دیگران مستحکم می‌کند؛ اجازه می‌دهد آن‌ها را درک کنید و آن‌ها نیز شما را بفهمند. همدلی کردن یعنی شناخت احساسات و هیجانات دیگران و دیدن دنیا از دریچه چشم آن‌ها

همدلی: یعنی توانایی درک شرایط طرف مقابل به گونه ای که انگار به جای وی هستیم و نیز توانایی اینکه بتوانیم این درک را به وی منتقل کنیم
همدلی: یعنی اینکه فرد بتواند زندگی دیگران را حتی زمانی که در آن شرایط قرار ندارد درک کند
همدلی به فرد کمک می کند تا بتوانند انسانهای دیگر را حتی وقتی با آنها متفاوت است بپذیرد و به آنها احترام گذارد
همدلی روابط اجتماعی را بهبود می بخشد و به ایجاد رفتارهای حمایت کننده و پذیرنده، نسبت به انسان های دیگر منجر می شود

بخوانید: مهارت خودآگاهی در نوجوانان

تعریف همدلی از دیدگاه کارل راجرز

یکی از تعریف های پایه درباره‌ی همدلی، توسط کارل راجرز ارائه شده

همدلی به معنای درک دنیای شخصی طرف مقابل؛انگار که دنیای خودتان است. و البته قید انگار مهم است و نباید از بین برود. همدلی یعنی حس کردن خشم، ترس و سردرگمی درمان‌جو؛ چنان‌که انگار حس خودتان بوده؛ بدون این‌که خشمگین شده، بترسید، یا این‌که سردرگم شوید

دو نوع پاسخ در ارتباطات وجود دارد
پاسخ همدلانه
پاسخ ناهمدلانه
در پاسخ همدلانه حس طرف مقابل را تشخیص داده و به او منعکس می کنیم. در همدلی کردن به دنبال درستی یا نادرستی رفتار طرف مقابل نیستیم بلکه باید او را درک کنیم و احساس او را بفهمیم

بخوانید: مهارت گوش دادن در نوجوانان

تفاوت همدلی و همدردی

همدردی نوعی همراهی با حالات خوشایند و ناخوشایند دیگران است، برای مثال اگر کسی غمگین است ما هم مثل او هستیم و یا اگر گریه می‌کند ماهم گریه می‌کنیم و … اما این نوع ارتباط گاهی باعث می‌شود اثرات منفی بر احساسات و افکار ما باقی بماند، در واقع در همدلی منطق قوی‌تر و در همدردی احساس قوی‌تر است. اما با همدلی کردن می‌توانیم بر احساسات خود تسلط داشته و به فرد مقابل نیز برای رسیدن به راه‌حل‌های منطقی کمک کنیم

کاربرد همدلی
ارتباطات بهتری بین ما و دیگران به وجود می اید
همدلی خشم و عصبانیت را کم می‌کند. بسیاری از خشونت ها از ناتوانی در همدلی است
با همدلی پیش داوری، مسخره کردن، تبعیض، قضاوت کاهش می یابد

بخوانید: مهارت ارتباط موثر در نوجوان

موانع همدلی

نصیحت کردن

از شایع ترین و واضح ترین موانع همدلی است که شاید تمامی افراد با مخرب بودن آن موافق باشند

روی دست کسی بلند شدن

یعنی وقتی کسی مشکلش را مطرح می کند، ما جملاتی بگوییم مثل: “این که چیزی نیست، صبر کن ببین چه به سر من آمد”
این کار نشانه بی توجهی کامل به صحبت ها و مشکلات فرد مقابل است. اگر می خواهیم راجع به مشکل خودمان صحبت کنیم می توانیم در موقعی دیگر آن را مطرح کنیم نه اینکه زمانی به آن اشاره کنیم که موضوع گفتگو، مشکل فرد مقابل است

بخوانید: مهارت جرات مندی در نوجوانان

آموزش دادن

اینکه به فرد مقابل بگوییم: “تمام مشکلات و مسائلی که داری می تواند تبدیل به تجاربی آموزنده برایت شوند به شرطی که از آن ها درس بگیری”. و مواردی شبیه به این

این مورد هم تفاوت چندانی با نصیحت کردن ندارد و مشکلش این است که با هدف فرد مقابل از بیان مشکلش در تناقض است. اگر فرد مقابل به آموزش و منبعی برای حل مشکل و کسب تجربه باشد، خود بهتر از هر کس دیگری می تواند آن را پیدا کند و نیازی به توصیه ما ندارد. در حال حاضر تنها هدف او از بیان مشکلش برای ما فقط شنیده شدن است نه چیز دیگر. اگر ما در واکنش به حرف های او به آموزش داد

بخوانید: مهارت نه گفتن در نوجوانان

دلداری دادن

در برخی مواقع فرد مقابل علاوه بر اینکه مشکلی دارد، خود را مسئول آن می داند و دلیل آن را نالایقی و اشتباهاتی می داند که خودش مرتکب شده. و مثلا این طور فکر می کند که اگر کس دیگری به جای او بود این افتضاح و موقعیت ناخوشایند ایجاد نمی شد

 

قصه گویی

اینکه شروع کنیم و موقعیت مشابهی را که در گذشته تجربه کرده ایم تعریف کنیم. مثل این: “مشکل تو برای من یادآور زمانی است که خودم با چنین مسئله ای مواجه بودم و…”

این مورد معمولا به نصیحت کردن و دادن راهکار ختم می شود. اگر هم این طور نباشد، بیانش هیچ کمکی به فرد مقابل نکرده و بی فایده است. چراکه موقعیت هیچ فردی هر چقدر هم که شبیه شرایط فردی دیگر باشد، با آن قابل مقایسه نیست. به این دلیل که اگر هم شرایط بیرونی شان یکسان باشد، این انسان ها هستند که تفاوت های بسیاری از هم دارند

بخوانید: مهارت تفکر انتقادی در نوجوانان

فرافکنی

اینکه در مقابل مشکلاتی که فرد مقابل از آن ها صحبت می کند از جملاتی مثل این استفاده کنیم: “خودت را ناراحت نکن. ان شاء الله که حل میشه”

با به کار بردن چنین عباراتی این حس به فرد مقابل منتقل می شود که دوست نداریم حرف هایش را بشنویم و مشکلاتش به ما مربوط نیست

 

همدردی کردن به جای همدلی

لت ما فکر می کنیم مسئول حل مشکلات فرد مقابل هستیم و باید کاری برایش انجام دهیم. کسی که از این مانع استفاده می کند مثل فردی است که به قدری از مرگ دیگران متاثر می شود که در مجلس ترحیم، صاحب عزا باید به او دلداری داده و آرامش کنداین مورد دقیقا برعکس مورد قبل است. یعنی در این حا

سوال و بازجویی

اینکه دائما حرف های گوینده را با سوالاتمان قطع کنیم. سوالاتی مثل: “این موضوع از کی شروع شد؟”، “چرا این اتفاق افتاد؟”، “چه کسی این کار را کرد؟” و

سوال کردن اگر به شکلی نادرست انجام شود حالت بازجویی پیدا کرده و یکی از این دو حس را به گوینده می دهد

ما فقط به دنبال ارضای حس کنجکاوی خودمان هستیم

حس توبیخ کردن و زیر سوال بردن

بخوانید: ویژگی های نوجوانی

نحوه بیان همدلی

به صحبت های طرف مقابل گوش دهیم. گوش دادن فعال یعنی تمرکز مان به طرف مقابل باشد
گاهی در بین صحبت کردن از کلماتی مثل اوهوم، خب چی شد، تکان دادن سر و… نشان دهید به حرفهایش توجه دارید
گهگاهی از او سوال بپرسید که شخص متوجه شود در حال گوش دادن به حرفهایش هستید
تمام کارهایتان را کنار بگذارید و به او توجه کنید
به هیجانات طرف مقابل دقت کنید. در زمانی که صحبت می کند از دید او به مشکل نگاه کنید. سوالاتی از خودتان بپرسید گر جای او بودن چه احساسی داشتم؟ اگر این اتفاق برای من می افتاد چه حسی و حالی داشتم؟اگر کسی با من اینطور صحبت کنند چه حالی داشتم؟
احساسات فرد را منعکس کنید یعنی آن احساسی که او در حال تجربه کردن هست را حدس بزنیم و به او بازتاب دهیم
همراه با همدلی کلامی همدلی فیزیکی نیز داشته باشیم: مثل بغل کردن، دست روی شانه گذاشتن، گرفتن دست، نوازش کردن

بخوانید: مهارت حل مساله در نوجوانان

 

معرفی کتاب

پکیج مهارت های زندگی در نوجوانات، انتشارات سایه سخن